غبطه می خورم ...
به " او "
که بیشتر از من
کنار تو نفس می کشد...!
براي ان عاشق بي دل مي نويسم كه حرمت اشكهايم را ندانست
براي ان مينويسم كه معناي انتظار را ندانست،
چه روزها و شبهايي كه به يادش سپري كردم
براي ان مينويسم كه روزي دلش مهربان بود
مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست
نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم
و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم
مي نويسم شايد نامهرباني هايش را باور كند
میخوام روی حرفم هنوز ایستاده باشم
بذا دوستت دارم رو هزار بار گفته باشم
بخوای تا قیامت می گم دوستت دارم رو
بهونه ای نمی خوام به دستت داده باشم
ما که گفتیم هزار بار تو یک بار هم نگفتی
ولی نزدیکه اون روز که به دامم بیفتی
مرا نگاه کن ببین چه انتظاری به روی پلکهایم خانه کرده است .
غم را از چشمانم فقط تو میتوانی بخوانی
خود را به ندانستن نزن - می دانم که میدانی غصه در دلم خانه کرده است
نمیخواهم غصه ام را بخوری اما قصه ام را بدان
بسته ام
مثل چشمان سياهت
چترم را
...
ديگر باران است
كه آبرويم را مي خرد !
این جماعت می گفتند اشکهایت را
خرج رفتنش نکن...
راست می گفتند
بی من
تو مفت هم نمی ارزی...
لرزش صدایم،مال سرمای هواست
این پرده ی اشک روی چشم هام هم ،همین طور
چیزیم نیست به خدا
من فقط، دلواپس توام..
لباس گرم در چمدانت گذاشتی؟
از دیروز که لبخند زدی هزار سال میگذرد
تو رفته ای ...
و لبخندت به جا مانده که امروز به من میخندد...
تعداد صفحات : 2
در انتظار هیچ کس نیستم . . . اما هنوز وقتی نویز موبایل رو اسپیکر می افتد . . . دلم می لرزد !!! شاید " تو " باشی .
آپلود نامحدود عکس و فایل |