آهای عشق من
یادته روزی گفتی دوس داشتن رو از نگاه میشه فهمید ؟
پس چرا هر روزبجای نگاه کردن به چشمانم ازم هزار تا آزمون میگیری ؟
شبی ساقی ز من پرسید که جانا آرزویت چیست؟بگفتم :شادی دوستم که جز او آرزویی نیست
فردا بیا دادگاه تکلیفمون معلوم بشه
تیر مرامت خورده به قلبم ! رضایت هم بی رضایت!
همانگونه که قبلا
عرض کردم / خودم را عاشق تو فرض کردم
زدم عینک، برای دیدن تو / دو تا چشم دگر هم قرض کردم!
هستی به دلم ، به دل که نه ، در “جانی” / در جان منی و در “دلم” می مانی
نـیمـکتِ بـا هـم بودنمـان تنـهاسـت . مـن دل نـشستـن نـدارم ، تــو دلـیـل نـشستـن !...
نمیدانم ! دل من نازک است یا چشمان تو تـیز!
هر چه نگاه به تو می دوزم بند دلم پاره می شود
شعر که میخوانم ، چشمانت را نبند . تو که میدانی ، حافظه ی خوبی ندارم . . . !
دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست .دست واژه ها را می گیرم
و به دیدنت می آیـــم . دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد
بی همگان به سر شود
... " و من ... خیلی نگران شده ام ...
چون دیگر دارد بی تو هم به سر می شود انگار ...