تو اتاقم عکس يه شير چسپوندم که آهو تو دهنشه،دختر خالم حرفي واسه گفتن نداره ميگه: خود شيره کشتتش؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ موتوريه زده فرار کرده،گردن آهو اوخ شده،شيره داره ميبوسه جاش خوب شه!
رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟
پـــ نه پـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم!
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا ... می گه پیاده می شین؟ پَ نه پَ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد
زنگ زدم به تعمیرگاه میگم این جارو برقی که هنوز خرابه ؟ میگه یعنی کار نمیکنه؟...میگم پَــ نَــ پَــ کار که میکنه ،درآمدشم خیلی خوبه ولی ذهش خرابه، روحش فاسد شده...دستم به دامنت آقای دکتر بچم از دست رفت!
رایانه همراهم روی پام دارم باهاش کار می کنم .بابام اومده تو اتاقم می گه:رایانه همرات روشنه؟
میگم:پس نه پس!روی زمین داشت گریه میکرد گذاشتم روی پام آروم بگیره
بعد به پدرم میگم باهاش کارداری؟میگه پس نه پس!صدای گریش می اومد،اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن.
همکارم داره ازماشینش پیاده میشه،یکی دیگه ازهمکارا میپرسه مال خودشه پ نه پ هر روزداره اجاره میکنه پوزمدیرعامل بزنه!